معنی جوشانیدن، پختن، (م.م) گواریدن, معنی جوشانیدن، پختن، (مپم) گواریدن, معنی [maاjdbj، /oتj، (k,k) ;mاcdbj, معنی اصطلاح جوشانیدن، پختن، (م.م) گواریدن, معادل جوشانیدن، پختن، (م.م) گواریدن, جوشانیدن، پختن، (م.م) گواریدن چی میشه؟, جوشانیدن، پختن، (م.م) گواریدن یعنی چی؟, جوشانیدن، پختن، (م.م) گواریدن synonym, جوشانیدن، پختن، (م.م) گواریدن definition,